نبشته :بشیر عاصی
دختری پانزده/شانزده ساله با چشمهای کشیده و قد باریک در وسط چهار مردی که پیراهنتنبان افغانی پوشیده بودند اسیر شده بود. دخترک هقهق گریه میکرد و نزد مردها التماس و اما مردهای که در زیر پیراهنشان مخابره داشتند مدعی بودند که پلیسمخفی هستند و مسولیت کاریشان اقتضا میکند تا برای حفظ نظمعمومی سعی کنند. این پلیسهایمخفی با اداها و سوالات که از آن دوشیزه میپرسیدند چون گرگی شدهبودند که گویا طعمهای دریافتهاند و هر آن ممکن آن طعمه را دریده و قورت بدهند. هفدهم روزه هوایی بسیار گرم و سوزان، دوشیزه با عینک آفتابی در چشم و بوتلآبی در دست در چنگ پلیس افتاد. پلیسهایمخفی بیآنکه به لایحه وظایفشان مروری کنند بر سر دوشیزه اشپلاق زده، او را ایست کرده و بیهیچ پرسوجویی اولین سیلی را به صورتاش میکوبد. با کوبیدن سیلی موهای دخترک بر صورتاش پریشان شده و عینکاش بهفاصله چشمگیری بهدور میافتد. دوشیزه از بیم زیاد چون درخت بیدی میلرزید و سرشکهایش از روی گونههایش بهپایین میافتاد. پلیس با لحن رکیک پرسید: دختر أرامی* حرامزاده چرا روزه میخوری؟ چرا ایجاب* نکرده و مثل شادی خوده جور کدی؟ پلیسهایمخفی با پرسیدن ازین مثل سوالات سعی داشتند دختر را تحت تاثیر قرار داده و لحظاتی را با او مضمون ساخته و مقدار پولی را به جیب بزنند.
نکاتی قابلتوجه:
۱: پلیسهایمخفی هیچ صلاحیتی در خصوص پرسوجوی شهروندان مبنی بر روزهگرفتن/نگرفتن ندارند.
۲: پلیسهایمخفی در هیچصورتی نمیتوانند شهروندی را مورد ضربوشتم قرار بدهند و در صورت ایجاب شرایط صرف بهاحضار شخص در حوزهامنیتی مربوطه بایستی بسنده کنند.
۳: پلیسهایمخفی در خدمت مردم اند و باید برای مردم باشند تا بر ضد و اذیت مردم
۴: پلیسهایمخفی باید فهم کافی از اوضاع و حالات و با درنظرداشت آن اوضاع اقداماتی را سر دست بگیرند در حالیکه آن چهار مرد پلیس بیهیچ توجهی به اوضاع آن خانم، او را تحقیر کرده و مورد لتوکوب قرار دادند.
*أرامی (حرامی)
*ایجاب (حجاب)
No comments:
Post a Comment