Thursday, January 24, 2013

سـاجـد جنتی



سیمای ساجد برای بیننده حالی می کرد که صدای قلبم را داوران نشنیده واگرشنیده اشتباه شنیده است.







این سیمای هنری که هنوز تازه جوان است، صدای خارق العاده، نافذ و گیرایی دارد که چنین جاذبه در آواز هیچ یک از جوانان ستیژ «ستارۀ افغان» احساس نمی شود. دومین شاخص قابل تأمل در هنروری ساجد جنتی، هم آهنگی بسیار ظریفی است که خیلی ملایم، عناصر صدا، ادا، سیما و بازتاب تصویر از لباس این جوان را به هم پیوند می زند. چنین چشم انداز، خود نوعی سمفونی ملایمی را درذهن تماشاچی زنده می کند. خصوصاً درآخرین آهنگی که جنتی اجرا کرد، قدرت شگفتی را به نمایش گذاشت که از یک آینده یی عالی درهنرموسیقی افغانستان خبر می دهد. اما طوری که من متوجه شدم، داوران (ولی فتح علی ورامشگر) بی انصافانه نسبت به آهنگ ایشان حرف هایی را گفتند که من به عنوان تماشاگر هیچ پسندم نیفتاد. درست است که ممکن است جنتی هنوز از قواعد واساسات موسیقی هنوز چیزی نمی داند و به اصطلاح ( ساری گا- مه- په... په گه مه نی سا..) و اکت واداهای ازین قبیل را فرانگرفته است اما هنر، تجربۀ حالات خصوصی وناگفته وانتقال تجربۀ درونی یک انسان است، نه صرفاً نمایش قواعد قراردادی. متاسف هستم که دو داور از درک وهضم گدازه های موزون و دردی که درصدای جنتی کم کم دارد هنری ودرونی می شود، چیزی درخور نیافته اند. من با شگرد بیان داور ها و استدلال آنان به عنوان یک انسان بیننده ( که خود حق قضاوت می تواند داشته باشد) موافق نیستم. به قول معروف:
شاعری طبع روان می خواهد
نه معانی نه بیان می خواهد
اگر آوازخوانی به گویش یک رشته فارمول های میکانیکی کلی وابستگی کامل داشته باشد، بسیاری نظریه پردازان می توانستند آوازخوانان نام آور دوران خویش باشند. این قضاوت به روشی شباهت دارد که یک فردی که عروض می داند ادعا کند که  شاعر بلند آوازۀ ادوار تاریخ است. آقای ولی فتح علی لطف کند، تولیدات خویش را به مردم عرضه کند ونبوغ بنماید. دو صد گفته چون نیم کردار نیست.
 از جناب رامشگر خواهش می شود که راست وبی درنگ به روح جوان ها سیلی نزند. هنر، دنبال ملائک روح وقلب خویش، رفتن است. احساس من این است که این ساجد جنتی هنوز از آخرین چیغ درونی وروحی خویش فاصله زیاد دارد. بگذارید آشوبناک نشود.

من متوجه بودم که سیمای ساجد برای بیننده حالی می کرد که صدای قلبم را داوران نشنیده واگرشنیده اشتباه شنیده است.
بر گرفته از صفحه رازق مامون 

No comments:

Post a Comment