از صفحه استاد سید ابوطالب مظفری
نمک بر زخم
خوب است گاهی آدمها به جای لعن و نفرین و گله و شکایت از این و آن، خودشان را بازخواست کنند. هرچند بازخواست از خود سخت است . آنهم در شرایط دشورا و تراژیک. میدانم این یاداشت نوعی ریختن نمک بر زخم است ولی باید گفت. من در جریان واقعیت اجتماعی روستای میرزا اولنگ نیستم و به قول معروف از بیرون گود قضاوت میکنم. ولی سوال این است. چرا مردم این روستا تهدید طالبان و داعش را پیشبینی نکردند و در صورت پیشبینی واقعه، چرا به فکر چاره نیفتادند. اصولا چرا مردم عادی و بیدفاع در اینگونه موارد دست به مقاومت میزنند؟ چرا از قبل با نیروهای غالب وارد مذاکره نمیشوند و از قوانین آنها پیروی نمیکنند.
وارد جنگ شدن در چنین مواردی مکن است دو دلیل داشته باشد؛ اول اینکه مردم آن منطقه خود شان را در جبهه دولت میبینند و انتظارشان این است که دولت به عنوان شهروند از آنان دفاع خواهند کرد. این دلیل قانع کننده نیست . مردم بعد از گذشت سالها باید به این نتیجه میرسیدند که دولت یا نمیتوانند یا نمیخواهند از آنها دفاع کنند، در هر صورت مردم باید فکری به حال خودشان میکردند. دلیل دوم این است که یک وضعیت ناگزیر وجود دارد، مردم به این نتیجه رسیدهاند که چه با طالبان بجنگند و چه با آنها از در صلح در آیند کشته خواهند شد، حال چه طرف دولت باشند یا نباشند، در این صورت باز دوراندیشی حکم میکند که فکری به حال وضعیت دفاعی خودشان میکردند. راه سومی هم البته متصور است و آن بر مبنای غفلت و توکلی زیستن است. ناچار زمام زندگی را سپردهاند به قضا و قدر و اینکه هرچه پیش آمد و آنها کاری از دستشان ساخته نیتسند. این بدترین نوع زندگی است و فکر میکنم مردم ما متآسفانه فعلا در چنین وضعیتی زندگی میکنند.
Tuesday, August 8, 2017
نمک بر زخم
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment