Tuesday, September 23, 2014

اگر میروی ای کاش یک روز زودتر بروی!


کرزی را میتوان جمع کننده اضدادها دانست از جهادی و خلقی و پرچمی گرفته تا دیندار و سکولار و ... همه را در کنارهم جمع کرد. او شخص متین در گفته هایش همیشه لبخند به لب داشت. لبخندی که باعث تمجید او بوده. ولی این لبخند تمام حقیقت کرزی نیست و نمیشود فقط از تبسم و از شیرین زبانیهایش در صفحه تلویزیون در باره او قضاوت کرد. کرزی مصداق واقعی همان رهروی است که اهسته ولی پیوسته حرکت کرد. حرکتی که برای نجات افغانستان از منجلاب نبود بلکه برای حفظ قدرت و از بین بردن رقبای سیاسی اش بوده است. بسیاری از سران جهادی و کسانی که صدایی بلند کردند در این سیزده سال کشته شدند از ربانی گرفته تا ضحاک. او این قتل ها را محکوم کرد اما جلو آنها را نگرفت بلکه هر کس که دست به کشتار زد بعد چند ماه و سالی و شایدم چند روز بعد از زندانی شدن، آزاد گردیدند. کرزی لبخند میزد اما در کنار آن گفت هرگز و حتی دستور یک حمله را هم به طالبان نداده است. او وقتی سران جهادی به دیدارش میرفت از آنها تمجید میکرد و به آنها لبخند میزد اما حتی یک مراسم با شکوهی هم برای کسانیکه برای دفاع از این وطن دفاع کردند و کشته و معلول شدند برگزار نکرد.
 کرزی اما چندین مراسم برای شاعران و نویسندگان پشتو زبان که نه آثار قابل توجهی دارند و نه ادمهای نام آشنایی هستند برگزار کرد. او در مقابل حملات هوایی و شبانه ی امریکایی ها با قاطعیت ایستاد اما در غور و قندوز و میدان وردک اجازه داد که طالبان سر ببرند. کرزی متانت نشان داد در هلمند مارجه را یک هفته ای ساخت با مکاتبی با بالاترین امکانات که حتی ورزشگاه اختصاصی زنانه هم دارد اما در دایکندی و مالستان غزنی و در بسیاری از مناطق دیگر چون بامیان و بدخشان سیزده سال دانش اموزان در زیر خیمه درس می خوانند. کرزی انتخابات برگزار کرد که نشان دهد به دموکراسی باور دارد او خودش کنار رفت چون میدانست که امکان این وجود ندارد و خارجیها بیشتر از این اجازه حضورش در قدرت را نخواهند داد اما انتخاباتی برگزار کرد که رای شش میلیونی به هشت میلیون رسید و به جای مردم گوسفندها رای دادند. 
کرزی مهربان بود اما برای برادرش و کسانیکه کابلبانک را به تاراج بردند و میلیونها دالر از بیت المال را باخود بردند. کرزی برای برادرش مهربان بود تا شهرک در قندهار بسازد اما کاری به مردی که از گرسنگی در هرات فرزندش را فروخت نداشت. 
کرزی رفت و اگر امروز گفته میشود او خوب است چون با عبدالرحمن مقایسه میشود ولی برای من کرزی از همان جنس است با این تفاوت که شرایط به او اجازه نمی داد که کله منار بسازد ولی او لبخند زد و این کار را هم به خوبی انجام داد. او با گماردن خرم کتابخانه را کتابتون کرد و نگارستان را به گالری تبدیل کرد شاید اگر امروز زورش به دانشگاه نرسید ولی فردا اینکار هم خواهد شد. 
کرزی میرود اما با خزانه ی خالی دولت را تحویل میدهد. او میرود در حالیکه تقریبا در تمامی ولایات افغانستان ناامنی است و افتصاد افغانستان فلج شده است.
و در اخر اگر میروی ای کاش یک روز زودتر بروی

نبشته : علی عطایی

No comments:

Post a Comment