نقاش: استاد حسن علی هاتف |
"برای غم های پر تکرار مردمم"
تمام روز فکر می کردم چه بنویسم..تمام روز به روزهای درد فکر می کردم...به روزهای در کویته..
چند سال پیش بر حسب اجبار به کویته رفتم و برای دو سال زندگی کردم، دورانی که نگاه من را به خیلی مسائل تغییر داد و حتی از من در بعضی موارد آدم دیگری ساخت..به راستی که سفر انسان را پخته می گرداند و من در کویته نه تنها پخته تر شدم که در روزهای سوختم از عمق جان...
16 فبروری 2013 را صبح با دوستانم گذراندم..با زهرا و آناهیتا که این روزها صدای رسای مردمش و زنان این کشور شده..زیاد خندیدیم..زیاد عکس گرفتیم..از چشم هایمان..از چشم های بادامی همیشه محکوم ...در مسابقه گذاشتیم چشمانی را که شبش به اشک نشستند...غافل از اینکه در کویته چشم هایی را یک ساعت دیگرش منفجر خواهند کرد..بادام های تلخی که نارسیده چیده می شوند....
طی دوسال اقامتم ، ترس و انفجار را دیده بودم اما 16 فبروری سال گذشته برگ دردناکی از تاریخ های انفجار، انتحار و نسل کشی را با پوست و خونم درک کردم و این درک و این درد به من تصویرهای جدیدی داد.شاید در تمام زندگی امنم در ایران هیچ گاه تصور نمی کردم روزی بر روزی جنازه های تکه تکه ی کشف نشده قدم بگذارم..روزی تکه های بدن انسان ها را در هم و شناخته نشده در پلاستیک های خرید دست بزنم و حتی جابه جا کنم...روزی ببینم از کودکی فقط پایی مانده و پدرش مبهم و دردناک ساعت ها به تابوت زل بزند و تو حتی پلک زدنش را نبینی..روزی..........
روزهای غمناک را درک کردم..احساس کردم ..نوشتم و گریه کردم..هنوز هم با خواندن هر خط آن نوشته ها و هر خط شعرها تنم یخ می کند و می لرزد...هنوز هم گاهی کابوس هایم پر از خون و جنازه هستند و پر از صدای زنان، مردان و کودکان سوگوار...
11 فبروری سالروز فاجعه ی افشار بود..یک نسل کشی دیگر.یک قتل عام دیگر فقط با روش اجرایی متفاوت.دوباره قربانی های بیگناه و مظلوم .روزی که به سر قبرشان رفته بودم حس کردم تنم از درون می لرزد..حتی در لحظه ای حس کردم توان ایستادن ندارم.بر سر گور دسته جمعی بودم که حتی بازماندگانشان هم شناسایی نکرده اند.همانند زمانی که بر سر گورهای دسته جمعی کویته بودم که نمی دانستی کدام تکه مال کدام بدن است...
روزی کسی به من گفت کی از غم کویته بیرون میایی؟!خودت را برهان! به او گفتم من همیشه در گوشه ی ذهنم و قلبم سوگوار کویته هستم..سوگوار انسان هایی که سال های بسیاری است قربانی نسل کشی شده اند و سیاست بازان و شریعت بازان با خونشان بازی کردند و می کنند...
نبشته: بسی گل شریفی
No comments:
Post a Comment