Wednesday, April 17, 2013

من مهاجر و مسافر

کاش میشد بار سفر بست. این چمدان سالهاست که خاک گرفته.. آنقدر که دیگر حالا خاکی رنگ شده. همه نمک گیر این 

دیار شده اند.. اما من هنوز مسافرم.. تنها بارم کمی گران هست این روزها.. نمیدانم این مقص بعدی کجاست.. اما هر جا 

که باشد من هیچ گاه نمک گیرش نخواهم شد.. آدم مهاجر و مسافر که خانه ندارد
خانه همانجاست که دل آنجاست.. حالا مایی که دل نداریم خانه هم نداریم .

No comments:

Post a Comment