نویسنده :صبورالله سیاه سنگ
کسی که در واپسین روز دسمبر ۲۰۱۲ گفته بود: “فردا سال اژدها پایان خواهد یافت و پایان نخواهد یافت”، درستترین سخن را بر زبان آورده است.
امروز (سه شنبه/ بیست و سوم اپریل ۲۰۱۳) بار دیگر آمیزه آه و آهن و آتش گلیم اندوه خانواده های هزاره کویته/ پاکستان را پهنا و درازای ناپیدا بخشید. اژدهای سخنگوی لشکر جهنگوی – مانند گذشته – به رسانه ها گفته است که خون کشتگان و زخمیها را به گردن میگیرد.
همدستی اکرم لاهوری، ریاض بصره و ملک اشفاق که در ۱۹۹۶ به شگون کفن و کافور خواجه حق نواز جهنگوی و مرده ریگ “انجمن سپاه صحابه” آغاز شده بود، اینک در جوش هفده سالگی هیولای خونریزی شده است. اگر همین امروز و همین دم جلو این تومور خبیثه گرفته نشود، فردا خیلی دیر خواهد بود.
با آنکه در ماههای فبروری و مارچ امسال واکنشهای پراکنده و نه چندان دنباله دار در چندین گوشه جهان راه اندازی شدند، با دریغ، نه در رسانه ها بازتاب شایسته یافتند و نه در گوش آنانی که باید میشنیدند.
کین کهن سوگندخوردگان لشکر جهنگوی ریشه در شیعه ستیزی دهه ۱۹۷۰ دارد و به خودی خود هرگز فروکش نخواهد کرد. پیشینه اینچنین دامنه دار و سازمانیافته نیازمند واکنش سازمانیافته و دامنه دار است.
نگذاریم اندوه کشتار هزاره ها در کویته – یا هر جای دیگر – تنها دغدغه وبلاگها، سایتها و برگه های نویسندگان هزاره باشد و ما در نقش تماشاگران بیدرد، در خموشی میان فاتحه و آمین از درز پرده دزدانه نگاه کنیم که در بیرون چه میگذرد.
با تلاوت تجویدی “تبت یدا” میتوان به پایان کتاب آسمانی نزدیک شد، ولی برای نزدیک شدن به پایان تبهکاریهای لشکر ابوجهل و ابولهب باید اندکی زمینی و دادگاهی اندیشید.
در کنار دو کودک این نگاره می ایستم و کوتاه آمدنم را شرمسارانه در آیینه میبینم.
کسی که در واپسین روز دسمبر ۲۰۱۲ گفته بود: “فردا سال اژدها پایان خواهد یافت و پایان نخواهد یافت”، درستترین سخن را بر زبان آورده است.
امروز (سه شنبه/ بیست و سوم اپریل ۲۰۱۳) بار دیگر آمیزه آه و آهن و آتش گلیم اندوه خانواده های هزاره کویته/ پاکستان را پهنا و درازای ناپیدا بخشید. اژدهای سخنگوی لشکر جهنگوی – مانند گذشته – به رسانه ها گفته است که خون کشتگان و زخمیها را به گردن میگیرد.
همدستی اکرم لاهوری، ریاض بصره و ملک اشفاق که در ۱۹۹۶ به شگون کفن و کافور خواجه حق نواز جهنگوی و مرده ریگ “انجمن سپاه صحابه” آغاز شده بود، اینک در جوش هفده سالگی هیولای خونریزی شده است. اگر همین امروز و همین دم جلو این تومور خبیثه گرفته نشود، فردا خیلی دیر خواهد بود.
با آنکه در ماههای فبروری و مارچ امسال واکنشهای پراکنده و نه چندان دنباله دار در چندین گوشه جهان راه اندازی شدند، با دریغ، نه در رسانه ها بازتاب شایسته یافتند و نه در گوش آنانی که باید میشنیدند.
کین کهن سوگندخوردگان لشکر جهنگوی ریشه در شیعه ستیزی دهه ۱۹۷۰ دارد و به خودی خود هرگز فروکش نخواهد کرد. پیشینه اینچنین دامنه دار و سازمانیافته نیازمند واکنش سازمانیافته و دامنه دار است.
نگذاریم اندوه کشتار هزاره ها در کویته – یا هر جای دیگر – تنها دغدغه وبلاگها، سایتها و برگه های نویسندگان هزاره باشد و ما در نقش تماشاگران بیدرد، در خموشی میان فاتحه و آمین از درز پرده دزدانه نگاه کنیم که در بیرون چه میگذرد.
با تلاوت تجویدی “تبت یدا” میتوان به پایان کتاب آسمانی نزدیک شد، ولی برای نزدیک شدن به پایان تبهکاریهای لشکر ابوجهل و ابولهب باید اندکی زمینی و دادگاهی اندیشید.
در کنار دو کودک این نگاره می ایستم و کوتاه آمدنم را شرمسارانه در آیینه میبینم.
No comments:
Post a Comment