این بار نه ! نمی شود از گریهها گذشت
یا از جنازه یا سر شکریهها گذشت
این بار حرف! بر سر بودای پاره است
این بار حرف!درد دل هر هزاره است
بودا ز شرم ریخت! ز بی غیرتی ما
صلصال ریخت در دس بی همتی ما
باور کنیم ما نه حریص و نه برده ایم
در حسرت رسیدن حق نیز مرده ایم
ما گفته ایم بلخ و سمنگان و قندهار
ما گریه کرده ایم به هر جسم بی مزار
وقتی نگاه گرگ به ما مثل بره است
چوپان قریه هم چو سراشیب دره است
ساکت نمی شویم برادر! نمی شود
با گرگ های قریه سفر! نه نمی شود
مصطفا هزاره
No comments:
Post a Comment